تاريخ : جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, | 22:26 | نويسنده : Mehrdad S

تلخ ترین خداحافظی عمرم ! خداحافظ ...

تنها خواسته ام این بود که نگاهم کند و او هم بگوید خداحافظ...

اما انگار دیگر ارزش یک خداحافظی را هم نداشتم...



تاريخ : جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, | 22:24 | نويسنده : Mehrdad S

دیروزبادسته گلی آمده بودبه دیدنم,بایک نگاه


مهربان,همان نگاهی که سالهاآرزویش راداشتم


و او ازمن دریغ میکرد,گریه کردوگفت:که دلش برایم تنگ شده است!میخواستم بادستهایم اشکهایش راپاک کنم

امانشد...فقط نگاهش کردم...وقتی رفت سنگ قبرم ازاشکهایش خیس شده بود.....



تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, | 19:25 | نويسنده : Mehrdad S

در یک غروب شنبه پیرمرد موسفیدی در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شدند و به جواهر فروش گفت : یک انگشتر مخصوص برای دوست دخترم می خواهم مرد جواهرفروش به اطرافش نگاه کرد و انگشتر فوق العاده گرانی و زیبایی که ارزش آن 3 ملیون دلار بود را به پیرمرد و دختر جوان نشان داد.چشمان دختر جوان برقی زد تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد
پیرمرد در حال دیدن انگشت...ر به مرد جواهرفروش گفت : خب ، ما این رو برمیداریم
جواهرفروش با احترام پرسید که پول اونو چطور پرداخت می کنید؟
پیرمرد گفت : با چک ، ولی خب من میدونم که شما باید مطمئن بشید که تو حسابم پول هست یا نه بنابراین من این چک رو الان می نویسم و شما می تونید روز دوشنبه که بانکها باز می شن
، به بانک من تلفن بزنید و تایید اونو بگیرید و بعد از ظهر همون روز من انگشتر رو از شما می گیرم
صبح دوشنبه مرد جواهر فروش در حالی که به شدت ناراحت بود به پیرمرد تلفن زد و با عصبانیت به پیرمرد گفت : من الان حسابتون رو چک کردم اصلا نمی تونم تصور کنم که توی حسابتون حتی یک دلار هم نیست
پیرمرد جواب میده : متوجه هستم چی میگید
ولی در عوضش می تونی تصور کنی که من تو این دو سه روز چه حالی کردم واقعا که بهترین روزای عمرم بود
 



تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, | 19:23 | نويسنده : Mehrdad S

آنگاه که با دستانت واژه عشق را بر قلبم نوشتی

سواد نداشتم اما...

به دستانت اعتماد داشتم
.
 



تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, | 19:14 | نويسنده : Mehrdad S

دلتنگی...دلتنگی...

همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته

محتاج نوازش دست هایت هستم

باور کن که دلتنگی ... دلتنگی ...

دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!





تاريخ : یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, | 20:31 | نويسنده : Mehrdad S

تمام مزرعه
کافر خواندندش
گل آفتابگردانی را که عاشق ابر شده بود!!!

 



تاريخ : چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, | 12:1 | نويسنده : Mehrdad S
كاش امشب عاشقی هم پا می گرفت

تشنگی هم طعم دریا می گرفت

كاش امشب كوچه های منتظر

یك سلام گرم از ما می گرفت

این سكوت تلخ . دنیای من است

كاش دستت . دست دنیا میگرفت

آسمان ابری ترین اندوه را

از دل سنگین شبها می گرفت

پنجره دلتنگ چشمی آشناست

كاش می شد عاشقی پا می گرفت
 


تاريخ : جمعه 23 دی 1390برچسب:, | 16:56 | نويسنده : Mehrdad S
نفس را با تو میخواهم ، تو که از نسل گلهایی ....

سیاهی را نکن باور ، تو خود خورشید فردایی.
 


تاريخ : جمعه 23 دی 1390برچسب:, | 16:54 | نويسنده : Mehrdad S

وقتی بهت میگه جات خالیه...

نگو دوستان به جای ما ...

شاید منتظر اینه که بگی ...

جامو نگهدار ، زود میام ...!



تاريخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, | 15:28 | نويسنده : Mehrdad S

سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !



تاريخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, | 15:27 | نويسنده : Mehrdad S

آنکه دستش را انقدر محکم گرفته ای ...
دیروز عاشق من بود

دستانت را خسته نکن

محکم یا آرام....

فردا تو هم تنهایی

 



..............................
تاريخ : جمعه 16 دی 1390برچسب:, | 16:31 | نويسنده : Mehrdad S

بی احساس ترین کلمه :بی تفاوتی است مراقب آن باش

دوستانه ترین کلمه :رفاقت است از آن سوءاستفاده نکن

زیباترین کلمه :راستی است با آن رو راست باش

زشت ترین کلمه :دورویی است یک رنگ باش.



تاريخ : پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, | 17:36 | نويسنده : Mehrdad S
تو صدای پایت را

به یاد نمی‌آوری

چون همیشه همراهت است

ولی من آن را به خاطر دارم

چون تو همراه من نیستی

و صدای پایت بر دلم

نشسته است


تاريخ : پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, | 17:35 | نويسنده : Mehrdad S
گوشتو بیار...


آروم بیار...


سیس...


به هیچ كس نگو...


دلم بد جور برات تنگ شده.

 



دوس داشتن...........
تاريخ : سه شنبه 6 دی 1390برچسب:, | 1:1 | نويسنده : Mehrdad S

دوســـت داشتنت بوی باران می داد همــان قدر بی مقدمه همــان قدر بی دغدغه فقط یادت باشد مثل ِ باران مـــَرا بی واسطه دوســـت داشته باشی !! ...



تاريخ : دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, | 17:18 | نويسنده : Mehrdad S

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کن

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست

دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگی هایم است..........



تاريخ : دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, | 16:43 | نويسنده : Mehrdad S
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ...


تاريخ : دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, | 16:27 | نويسنده : Mehrdad S

شجاعت مـے خواهد

وفادار احساسـے باشـے

کــ ِ میدانـے

شکست مـے دهد

روزے نفس ـهاے دلت را.



تاريخ : دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, | 16:17 | نويسنده : Mehrdad S

کنارم باش تا فردا و فرداها

مرا از کل این دنیا

فقط چشمان تو کافی است

مرا از کل این دنیا

نگاه عاشقت کافی است . . .

 



تاريخ : شنبه 3 دی 1390برچسب:, | 18:13 | نويسنده : Mehrdad S

نگاهم کرد

پنداشتم دوستم دارد ...

نگاهم کرد

در نگاهش هزاران عشق خواندم ...

نگاهم کرد

دل به او بستم ...

باز نگاهم کرد و …

تازه فهمیدم یارو خله ...!!!

فقط نگاه میکنه ...!!!



تاريخ : شنبه 3 دی 1390برچسب:, | 18:5 | نويسنده : Mehrdad S

فاصــله هارا بگذار برای خــــودشان

تا مــــــیتوانند قــــــد علم کنند،

چه بــــــاک..

مــــــا از ورای تمام حــــــصار ها

بازهم عاشــــــقانه میگوییم...



تاريخ : شنبه 3 دی 1390برچسب:, | 13:26 | نويسنده : Mehrdad S

هیجانیست. . .

ایـنکـه

میـان دسـتـانت

لحظه ای‌ چـشم هـایـم را بـبـندم . . . .

و دنـیـا بـه سکـوت صدای‌

نفس هایت فرو رود! !

نمیدانی. . .

هیجانیست . . .



تاريخ : شنبه 3 دی 1390برچسب:, | 13:21 | نويسنده : Mehrdad S

عشق گفت:من بودم كه اورادرخودنگاه داشتم

دست گفت:من بودم كه دست اورالمس كردم

دل گفت:من بودم كه سالها رنج كشيدم واورادرآشيانه جادادم

ولب گفت:اگرمن نبودم كه بگويم دوستت دارم تلاش شما بي فايده بود...


صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 12 صفحه بعد